داستان های اموزنده

مشخصات بلاگ
داستان های اموزنده
آخرین مطالب
پیوندها
يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ

عجایب جهان

                                                              جاده اسرار آمیز مرگ!


                            


چند سال قبل حادثه وحشتناکی در ارتباط با این روح برای دو مرد جوان رخ داد.آن دو که آدریان و 

لئو نام داشتند حدود ساعت ١/٥ شب به خانه بر می گشتند در آن ساعت از شب هیچ وسیله 

نقلیه ای در جاده به چشم نمی خورد.آدریان رانندگی می کرد و لئو در کنارش نشسته بود آدرین با 

سرعت مجاز رانندگی می کرد و پیچ های تند را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت.از 

آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند حرفی بین آنها رد و بدل نمی شد.زمانی که به راه ورودی 

دریاچه پشت سد رسیدند ناگهان آدریان متوجه شد که زنی سفید پوش وسط جاده راه میرود پشت 

ن به آنها بود و فقط موهای بلندش به چشم می خورد.

آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره ی آن زن را ببیند و از لئو خواست که نگاهی به زن 

  بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو هم می تواند آن زن را ببیند خیالش تا حدی راحت شد. آدریان 

 نمی توانست باور کند که روح دیده است و در عین حال از این که زنی در آن ساعت از شب تنها در 

 آن جاده قدم بزند هم تعجب کرده بود.حتی در روز روشن هم کسی جرأت نداشت پیاده به آنجا 

 برود چون جاده کم عرض و به شدت خطرناک بود. علاوه بر آن یک زن تنها در آن ناحیه کوهستانی  چه می کرد. 
آدریان از گوشه چشم نگاهی به لئو انداخت. لئو وحشت زده و بیمناک به نظر می رسید وقتی به 

 زن نزدیکتر شدند آدریان ترمز کرد زن به آرامی رو به آنها کرد و آنها در کمال حیرت و نا باوری متوجه

  شدند که و چهره ی بسیار کریه و خون آلودی دارد.آدریان حتم پیدا کرد که او یک انسان نیست در 

 نتیجه به سرعت پایش را روی پدال گاز فشار داد و تصمیم گرفت زن را زیر گرفته و فرار کند ولی

 نمیدانست بعد از زیر گرفتن زن چه بلایی به سرشان می آید.چند ثانیه بعد لئو با تردید به پشت 

سر  نگاه کرد که ببیند آیا زن هنوز آنجاست یا نه و با وحشت فراوان سر آن زن را دید که روی 

صندلی  عقب قرار داشت لئو آنچنان ترسیده بود که زبانش بند آمده بود و نمی دانست چه کار کند

 آدریان  هم از آینه نگاهی به عقب انداخت و متوجه شد که زن بدون سر در تعقیب آنهاست ... 

بعد از آن حادثه آدریان و لئو تا مدت ها شوکه بودند و قدرت کلامی خود را از دست داده بودند و این

  جاده مرموز باز هم خبرساز شد. 


 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۳
نفس ..

نظرات  (۱)

۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۶ نشسته خنده
یا خدااا
&_&

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی